جدول جو
جدول جو

معنی گوشه کنار - جستجوی لغت در جدول جو

گوشه کنار
کنایه از این طرف و آن طرف، این سو و آن سو، گوشه و کنار
تصویری از گوشه کنار
تصویر گوشه کنار
فرهنگ فارسی عمید
گوشه کنار(شَ / شِ کِ)
طرف. سو. جانب:
حافظا گر نروی از در او هم روزی
گذری بر سرت از گوشه کناری بکند.
حافظ.
، این طرف و آن طرف. این سو و آن سو: اخباری از گوشه کنار شنیده شد
لغت نامه دهخدا
گوشه کنار
جانب سوی گوشه: حافظا، اگر نروی از در او هم روزی گذری بر سرت از گوشه کناری بکند. (حافظ)، این طرف و آن طرف این سو و آن سو: اخباری از گوشه کنار شنیده شد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوشه و کنار
تصویر گوشه و کنار
کنایه از این طرف و آن طرف، این سو و آن سو، گوشه کنار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوشه کنایه
تصویر گوشه کنایه
کنایه از حرف گوشه دار، سخن آمیخته به طعن و طنز، گوشه و کنایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوشه دار
تصویر گوشه دار
آنچه گوشه یا زاویه دارد، کنایه از سخن آمیخته به طعنه، کنایه از گوشه نشین، برای مثال که از گوشه داران در این گوشه کیست / که بر ماتم آرزوها گریست (نظامی۵ - ۹۰۱)
فرهنگ فارسی عمید
(شَ / شِ کِ یَ / یِ)
کنایه. تعریض. حرفهای گوشه دار. سخنان طعن آمیز.
- گوشه کنایه زدن، کنایه زدن. با اشاره گفتن. به طعن گفتن
لغت نامه دهخدا
(شَ /شِ وُ کِ)
گوشه کنار. این طرف و آن طرف. اکناف. اطراف. رجوع به گوشه کنار شود
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ لِ)
دهی است از دهستان یخاب بخش طبس شهرستان فردوس. واقع در 163هزارگزی شمال طبس و 6هزارگزی باختری اتومبیل روو دستگردان به یخاب. در منطقۀ کوهستانی و گرم سیر، خشک و دارای 87 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود. و محصول آن غلات، انقوزه و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
زاویه دار. (ناظم الاطباء). که گوشه دارد. که دارای گوشه است، کنایه آمیز. طعن آمیز. آمیخته به طعن و کنایه: حرفهای گوشه دار، گوشه نشین. منزوی. مقیم کنج عزلت:
که از گوشه داران در این گوشه کیست
که بر ماتم آرزوها گریست.
نظامی (شرفنامه ص 318)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گوشه و کنار
تصویر گوشه و کنار
گوشه کنار: اخبار از گوشه و کنار دنیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشه کنایه
تصویر گوشه کنایه
سخن طعن آمیز حرف گوشه دار تعریض
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه دارای گوشه است زاویه دار، آمیخته بطعن و طنز کنایه آمیز، گوشه نشین منزوی: که از گوشه داران درین گوشه کیست ک که بر ماتم آرزو ها گریست ک (شرفنامه نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشه دار
تصویر گوشه دار
سخن همراه با طعنه و کنایه، زاویه دار
فرهنگ فارسی معین