آنچه گوشه یا زاویه دارد، کنایه از سخن آمیخته به طعنه، کنایه از گوشه نشین، برای مثال که از گوشه داران در این گوشه کیست / که بر ماتم آرزوها گریست (نظامی۵ - ۹۰۱)
آنچه گوشه یا زاویه دارد، کنایه از سخن آمیخته به طعنه، کنایه از گوشه نشین، برای مِثال که از گوشه داران در این گوشه کیست / که بر ماتم آرزوها گریست (نظامی۵ - ۹۰۱)
دهی است از دهستان یخاب بخش طبس شهرستان فردوس. واقع در 163هزارگزی شمال طبس و 6هزارگزی باختری اتومبیل روو دستگردان به یخاب. در منطقۀ کوهستانی و گرم سیر، خشک و دارای 87 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود. و محصول آن غلات، انقوزه و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان یخاب بخش طبس شهرستان فردوس. واقع در 163هزارگزی شمال طبس و 6هزارگزی باختری اتومبیل روو دستگردان به یخاب. در منطقۀ کوهستانی و گرم سیر، خشک و دارای 87 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود. و محصول آن غلات، انقوزه و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
زاویه دار. (ناظم الاطباء). که گوشه دارد. که دارای گوشه است، کنایه آمیز. طعن آمیز. آمیخته به طعن و کنایه: حرفهای گوشه دار، گوشه نشین. منزوی. مقیم کنج عزلت: که از گوشه داران در این گوشه کیست که بر ماتم آرزوها گریست. نظامی (شرفنامه ص 318)
زاویه دار. (ناظم الاطباء). که گوشه دارد. که دارای گوشه است، کنایه آمیز. طعن آمیز. آمیخته به طعن و کنایه: حرفهای گوشه دار، گوشه نشین. منزوی. مقیم کنج عزلت: که از گوشه داران در این گوشه کیست که بر ماتم آرزوها گریست. نظامی (شرفنامه ص 318)
آنچه دارای گوشه است زاویه دار، آمیخته بطعن و طنز کنایه آمیز، گوشه نشین منزوی: که از گوشه داران درین گوشه کیست ک که بر ماتم آرزو ها گریست ک (شرفنامه نظامی)
آنچه دارای گوشه است زاویه دار، آمیخته بطعن و طنز کنایه آمیز، گوشه نشین منزوی: که از گوشه داران درین گوشه کیست ک که بر ماتم آرزو ها گریست ک (شرفنامه نظامی)